اینا رو دیشب نوشتم، اما نشد پست کنم، امشبم بدون تغییر پستشون می کنم
---------------
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
---------------------------------------
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست
-----------------------------------
من با تمام وجود به این بیت زیبا از حافظ معتقدم. فکر و عقیده و دین هر کس به خودش ربط داره، من فکر کنم تنها گناه نابخشودنی آزار رسوندن به دیگران هست، که منه بیچاره تا گردن غرق هستم درش. خدا به دادم برسه.
آخه یعنی چه؟! مگه تو وکیل وصی من هستی که می خوای زورکی منو ببری بهشت؟!مگه تو رو هم به جای من عذاب می دن ؟ بله؟ چی میگه؟
بابا دستتو بذار رو کلای خودت با منو عقایدم چیکار داری؟! ای بابا اِه ه ه ....
عشرت کنیم ورنه به حسرت کشندمان
روزی که رخت جان به جهان دگر کشیم
---------------------------------------------
اما باور کنید « بی یار در کنار دنیا جای زیبایی برای ماندن نخواهد بود». نویسنده این جمله یادم رفته، وقتی پیدا کردم می نویسم. ولی واقعا حرف دل من رو زده.
من مدتها هست که گاهی یه چیزایی می نویسم، می دونم چرندیاتی بیش نیست. الآن داشتم به یکی از دفترام نگاه می کردم که ماله 5-6 ساله پیشه، انگار از اون موقع تا حالا خیلی عوض نشدم، یعنی هیچ پیشرفتی که نداشتم تازه عقبگرد هم زدم. این بیت رو اون موقع نوشته بودم از حافظ:
...
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
...
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهرویی باید جهانسوزی نه خامی بی غمی
...
تلویزیون همین الآن یه برنامه داره که فکر کنم اسمش نقد و بررسی سریال خاک سرخه. با حضور کارگردان و بازیگران و بقیه عوامل... نمی دونم این سریال چقدر مخاطب داشته و اصلا تونسته ارتباط بر قرار کنه، اما تو دور و بر خودم که خیلی طرفدار داشت البته شخص خودم به خاطر اون غمی که تقریبا همه دارن این سریال رو نگاه می کردم، اما بیشتر وقتا حرصم در میومد، آخه بیشتر صحنه ها خیلی کشدار بودن، اونقدر کار طول کشیده که خود کارگردانش گفت همه خسته شده بودند. دیدین؛)، خودشم گفت خیلیها بهش گفتن چرا اینقدر کشش میدی. این تعلیقشم که ما رو کشته بود آقا!
Friday, January 24, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment