تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و هنوز،
سالها هست که در گوش من آرام،
آرام
رفتن گام تو تکرار کنان،
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا،
- خانه کوچک ما
سیب نداشت
Sunday, January 12, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment