روزگار ما....
عجب روزگاريست اين روزگار ما....
چقدر از غم و غصه حرف زدن ديگه خسته، بابا بسه، دنيا به اين گل بلبلی دلت مياد، کشور به اين سنبلی، يه کم که دقت کنی می بينی از خيلی جهتها!! تو دنيا نظير نداره! داره؟
الآنم که داره بارون مياد، همه بديها را ميشوره ميبره، به بهار هم که داره مياد، ديگه چی ميخوای،...
هيچی فقط يک کم هوا می خواهم برای نفس کشيدن، کمی نان برای از گرسنگی نمردن، و کمی ..... عشق
هيچکس از گرسنگی نمرده
اما به چه کارهايی که نيافتاده
چه شد،
باز که مسيرت عوض شد
بهار بازم بيا عشق و بيارش.......
کاش من هم مي توانستم...
اما واقعا عجب روزگاريه همين روزگار ما..
کدوم و ميگی؟ فيلم؟
آره ديگه!!! پس چی؟
Tuesday, March 04, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment