پرت وپلا ميگم فکر کنم نخونی بيتره
واقعا چون می گذرد خيالی نيست؟ نميشه کاری کنيم بهتر شه؟
هيچ چيز شادی آوری نيست! دلم مثل دلت خون شقايق...
زندگی يعنی انتخاب آره؟ چرا هميشه يا بايد انتخاب کنی يا انتخاب بشی، ها؟! من می خوام راه سومی رو انتخاب کنم، راه سومی وجود داره؟ اينم که شد انتخاب! ای بابا انتخاب نکردنم خودش انتخابه ديگه.... کلافه شدم.... به تناقض رسيدم ، مهرزاد = تناقض ، به دادم برس ای اشک.......
بـــــــارون، اينم موجبات شادی، چه خوبه بری زير بارون بدون چتر خيس خيس بشی، من که چتر ندارم، ميايی با من زير بارون خيس بشی؟ چترت رو بنداز دور ....
....وای باران....... شيشه پنجره....... باران ....... دل من ......... شست.... اينا واست مفهومی داره؟ اگه داره بيا. باشه؟!
Tuesday, February 25, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment