آسوده بر کنار چو پرگار می شدم
دوران چو نقطه عاقبتم در ميان گرفت
----------
من چرا نميتونم عنوان اينجا رو عوض کنم
:(
اما نه بالاخره درست شد!
ـــــــــــــــــ
به من گفتی که دل دريا کن ای دوست
همه دريا از آن ما کن ای دوست
دلم دريا شد و دادم به دستت
مکش دريا به خون، پروا کن ای دوست
مکش دريا به خون پرواااا کن ایییی دووووست....
( با آهنگ بخونين اگه آهنگشو شنيدين لطفا ؛-)
پ(p) ها رو شبيه ي مينويسه ؟!!! چرا؟!!! البته وقتی پابليش ميشه.
Saturday, February 22, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment