پس از چند روز و اندی دوباره
کاش در پی هر رفتنی بازگشتی بود.
یارو رو تو ده راه نمی دادن، می خواست بره خونه کدخدا از آب گل آلود ماهی رو هر وقت از آب بگيری ثوابشو آخر پاييز می شمرن، گرفتی تا اينجا؟ بعدشم دندون اسب خودش رو نمی تونس بکشه پيشکشیاش طبق طبق؟؟
ما ميگيم نره ميگه با اجازه کی رفتی خونه باباس مگه هری؟ پس از آن بود که همچنان در خواب عميقی فرو
بردانيده شدم!
خدايا!
مرا ديوانه کرد بس نيست آیا؟!
Wednesday, June 11, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment