هشيار کسی بايد کز عشق بپرهيزد
وين طبع که من دارم با عقل نياميزد
آن کس که دلی دارد آراسته معنی
گر هر دو جهان باشد در پای يکی ريزد
گر سيل عقاب آيد شوريده نينديشد
ور تـيـر بـلا بـارد ديــوانــه نــپــرهـيـزد
آخر نه منم تنها در باديه سودا
عشق لب شيرينت بس شور برانگيزد
بی بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت؟
بيمايه زبون باشد هر چند که بستيزد
فضل است اگرم خوانی عدل است اگرم رانی
قدر تو نداند آن کز زجر تو بگريزد
تا دل به تو پيوستم راه همه در بستم
جايی که تو بنشينی بس فتنه که برخيزد
سعدی نظر از رويت کوته نکند هرگز
ور روی بگردانی در دامنت آويزد
Thursday, July 03, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment