Monday, August 25, 2003

غمت در نهانخانه دل نشيند
به نازی که ليلی به محمل نشيند

به دنبال محمل چنان زار گريم
که از گريه ام ناقه در گل نشيند

مرنجان دلم را که اين مرغ وحشی
زه بامی که برخاست مشکل نشيند

بنازم به بزم محبت که آنجا
گدايی به شاهی مقابل نشيند

خلد گر به پا خاری آسان بر آرم
چه سازم به خاری که بر دل نشيند

به دنبال محمل سبکتر قدم زن
مبادا غباری به محمل نشيند
++
نوايی نوايی نوايی نوايی
همه با وفايند تو گل بی وفايی

امان از جدايی

Thursday, August 14, 2003

می خوام برم پا ندارم
می خوام نرم جا ندارم
گريه کنم دل ندارم
داد بزنم نا ندارم

بودنم با تو حرومه
ديگه همه چی تمومه
آخ که اين لحظه چه شومه

من دلم تنگ ميشه
تو دلت سنگ ميشه
نذار اين تنگ بلور
بشکنه با اين غرور

Monday, August 11, 2003

سلام!


نگاه می کنم نمی بينم چشم منو هوای تو پر کرده
گوش می کنم نمی شنوم گوش منو صدای تو پر کرده

ای چشم من بدون تو نابينا
ای گوش من بدون تو ناشنوا
با من بمان هميشه بمان با من
با من بمان هميشه بمان با من...


کاش بودی